Namajafari1@gmail.com
خوب مارکز مُرد،همان طور که روزی مایاکوفسکی با
گلوله ای کله ی خود را سوراخ کرد یا براتیگان با کُلت کمریش،مثل شاملو که در
امامزاده طاهر خوابیده یا خون محمد مختاری که میان قبرها دارد تمرین مدارا می کند.
همه ی انسان های بزرگ روزی جسمی میروند و تن شان میان خاک پوسیده می شود. اما روز
جمعه، در محوطه هواخوری سالن منتهی به خروجی بند ۳۵۰، اتاقها و راهروهای داخلی
زندان اوین،جراحت سر و صورت، پارگی عروق، شکستگی سر، دنده های قفسه سینه، انگشتان
دست و پا، کوفتگی و تورم ناشی از ضربه باتوم به گوش میرسید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر