۱۳۹۳ آذر ۲۲, شنبه

این که دانشجوی دانشگاه تهران تلاش دارد توضیح دهد موسیقی پاشایی مبتذل نیست یک نشانه ی وحشتناک ابتذال است


payam.fotouhi@gmail.com



من هم فیلم حرفهای دکتر اباذری را دیدم

یک: این که دانشجوی دانشگاه تهران تلاش دارد توضیح دهد موسیقی پاشایی مبتذل نیست یک نشانه ی وحشتناک ابتذال است. به خصوص وقتی عده ای هم برایش کف می زنند. یعنی اگر این موسیقی مبتذل نیست، پس چه چیز مبتذل است؟ خوب واژه ابتذال و مبتذل را از لغت نامه دربیاورند چون دیگر کاربرد ندارد.

دو: بخشی از نظرات و تحلیلهای دوستان صاحب نظر به این جاها رسیده که تشعیع جنازه ی پاشایی سیاسی ترین عملکرد اجتماعی مردم بعد از هشتاد و هشت بود. من بی سواد از همه جا بی خبر با دیدن آن تشعیع جنازه مدتی است که دچار یاس و افسرده گی شدم که نکند بخش عمده ای از هشتاد و هشت هم اصلن سیاسی نبود و یک جور جوگیر شدن بود مثل این تشعیع جنازه.


سه: فاجعه بارتر آن موقع است که جامعه ی منحط ایران را، مدیریت منحط ایران را، اخلاق منحط ایران را می بینیم، باز چیزهایی را به چیزهایی وصل می کنیم که گوز و شقیقه پیش آنها یک روح هستند در دو بدن.


۱۳۹۳ مرداد ۸, چهارشنبه

دین فاجعه ی خاورمیانه


payam.fotouhi@gmail.com



خاورمیانه فاجعه ی سخت و سنگین واقعیت دین را دارد تجربه می کند. چه دین اسلام و چه دین یهود. نسلهای بعدی یاد می گیرند که برای زندگی کردن باید دین ها را دور بریزند نه آدم ها را.


حیف که نخواهیم بود که آن روز را ببینیم. روزی که حماقتی شرم آور به اسم دین تبدیل به دوره ای تلخ از تاریخ بشود. دین خودش سر خودش را می برد. و فکر می کنم این روزها چاقو را روی گلوی خودش گذاشته.




کشته های بیشتری خواهند بود و قساوت های پلیدتری رخ خواهد داد. کودکان بیشتری قربانی این جهل می شوند. نسل های بیشتری زندگی بی حاصلی را طی خواهند کرد. اما روزی خواهد رسید که یاد بگیرند دین انگلی خون خورنده است که به جان جامعه ی انسانی می چسبد و خون می مکد. تا این انگل کشته نشود بهبودی حاصل نخواهد شد.


۱۳۹۳ خرداد ۱۵, پنجشنبه

زن صیغه خمینی


ناما جعفری
Namajafari1@gmail.com




اوج خودفروشی سیمین دانشور در نقل‌قولی از غلامحسین ساعدی دیده می‌شود. او می‌گوید که دانشور، تحت تأثیر خمینی پلشت، گفته است: «ای کاش آقا مرا صیغه کند» و سپس عبای او را بوسیده است.

روشنفکرانی که ایران را فروختند
دانشور، مانند بسیاری از روشنفکران دهه ۵۰، با حکومت پهلوی مخالف بود. او و همسرش، جلال آل‌احمد، با شعارهایی علیه «غرب‌زدگی» و «حکومت مدرن پهلوی»، زمینه فکری شورش۵۷ را فراهم کردند. در حالی که حکومت پهلوی، با همه کاستی‌هایش، در حال مدرن‌سازی ایران بود، روشنفکرانی مانند دانشور با خوش‌خیالی و ساده‌لوحی، از شورشی حمایت کردند که جز ویرانی و سیاهی برای ایران چیزی به ارمغان نیاورد. دانشور در مقاله‌ای در روزنامه کیهان (اسفند ۱۳۵۷) با عنوان «بیایید ایران ویران را آباد کنیم»، از خمینی جاکش با عنوان «الحق» یاد کرد و از زنان ( زنانی که آزادی کامل داشتند ) خواست تا برای بازسازی کشور همکاری کنند. دانشور نکبت می‌گفت: «اگر با لچک سر کردن من، شاه از ایران برود، با افتخار لچک سر می‌کنم.» این جملات نشان‌دهنده عمق روسپیگری و خیانت او به آرمان‌های زنان ایرانی است که امروز زیر سایه حجاب اجباری و سرکوب زندگی می‌کنند.
زن صیغه خمینی: اوج انحطاط یک روشنفکر
اوج خودفروشی دانشور در نقل‌قولی از غلامحسین ساعدی، دیده می‌شود. ساعدی در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۸۴ در پاریس، که بخشی از پروژه تاریخ شفاهی ایران است، ماجرای دیدار کانون نویسندگان با خمینی پلشت در سال ۱۳۵۷ را تعریف می‌کند. او می‌گوید که دانشور، تحت تأثیر خمینی پلشت، گفته است: «ای کاش آقا مرا صیغه کند» و سپس عبای او را بوسیده است. این نقل‌قول، که در فایل صوتی مصاحبه ساعدی موجود است، مانند سیلی محکمی بر صورت همه زنانی است که روزگاری دانشور را نماد روشنفکری و فمینیسم ایرانی می‌دانستند.
آیا زنی که خود را مدافع حقوق زنان می‌خواند، باید تا این حد فرومایگی کند که آرزوی صیغه شدن برای یک آخوند پلشت را داشته باشد؟ این اظهارنظر، نشان‌دهنده سقوط اخلاقی و فکری دانشور است. او که روزگاری با قلمش از زنان و هویت ایرانی می‌نوشت، در برابر خمینی به موجودی حقیر تبدیل شد که حاضر بود برای ابراز ارادت، خود را تا این حد پایین بیاورد.
خیانت به نسل‌های آینده
حمایت دانشور از شورش ۵۷ و خمینی، همراه با دیگر روشنفکران، پیامدهای فاجعه‌باری برای مردم ایران داشت. شورشی که او و امثال او با خوش‌خیالی از آن حمایت کردند، به سرکوب زنان، سانسور فرهنگ، جنگ، و ویرانی اقتصادی منجر شد. به نظر من امروز، مردان و زنان ایرانی که رویاهایشان برای آزادی و برابری به کابوس، حجاب اجباری و تبعیض تبدیل شده، حق دارند از خودفروشی به اسم سیمین دانشور و هم‌فکرانش متنفر باشند. دانشور، با قلمش و با مواضعش، به جای آنکه راه را برای آزادی زنان باز کند، به استقرار رژیم پلشت اسلامی کمک کرد که زنان را به اسارت کشید.

سیمین دانشور، با حمایت از خمینی نجس و شورش ۵۷، و با آن نقل‌قول شرم‌آور درباره صیغه، خود را در تاریخ ایران به گند کشید. او که می‌توانست صدای زنان ستم‌دیده باشد، به جای آن، صدای حمایت از ستمگری شد. امروز، نام او با کراهت و اشمئزاز در ذهن بسیاری از ایرانیان زنده است.
دانشور و همفکرانش با انتخاب‌هایش، آینده یک ملت را به تباهی کشاند.

www.35anj.net

تمام حقوق مربوط به وب‌سایت و محتوای آن بر اساس پروانه‌ی کریتیو کامنز متعلق به نشریه الکترونیکی سه پنج است

حق ویرایش مقالات رسیده برای سه پنج محفوظ است. نقل مطالب از سه پنج با ذکر ماخذ آزاد است.

licensed under a Creative Commons Attribution 3.0 License | 35anj.net® 2007-2013